هاناهانا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

روزهای دختری به نام هانا

ابو

بهترین دوستم امیر عباس ( پسر عمه ام ) رفت یعنی خونشون رو برای همیشه برد شمال من اصلا باور نداشتم و هی از مامان بابا می خواستم که من رو برای بازی اونجا ببرند به همین خاطر مامان بابا من رو در یک حرکت انقلابی آخر هفته پیش به شمال پیش خانواده پدریم بردند . هر چند ابو ( اسمی که وقتی کوچیک بودم صداش می کردم ) به اندازه من دلتنگ نبود....... چون معمولا بچه های کوچکتر از بازی با بچه های بزرگتر بیشتر لذت می برند .......ولی من یک روز تمام با ابو بازی کردم . من در راه سفر   من فرزاد و امیر عباس در حالی که خانه درست کردیم و گند زدیم به خانه پدر بزرگ اینم یک عکس که شیطنت از چشام می باره   ...
19 مرداد 1392
1